همه در هیچ
گفته شده که وقتی خبر سقوط خرمشهر را به امام (ره) دادند امام (ره) بین نماز مغرب و عشاء بود. وقتی شنید، گفت: «جنگ است دیگر!» لذا امام (ره) ما همان امامی است که نه تنها از بازگشت به وطن هیچ احساسی نداشت، از سقوط خرمشهر هم «هیچ» احساسی به او دست نداد.
او فرزند حسینی است که وقتی سر به تیغ بلا سپرده بود «هیچ» احساسی نداشت و پیرو ابراهیمی است که وقتی داشتند او را به آتش میانداختند «هیچ» احساسی نداشت.
من نمیتوانم مبانی نظری آن «هیچی» را که امام (ره) در پاسخ آن خبرنگار فرموده توضیح بدهم
اما شکی در این گفته عرفا ندارم که همه عالمیان را همین گمراه کرده که دوستان خدا را با خودشان مقایسه کردهاند
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نوشتن شیر، شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
اگر بخواهیم بدانیم امام در کدامین جرگه است همین بس که بدانیم در حالیکه وقتی رنگ ماشینمان خراش بر میدارد، دلمان هم خراش بر میدارد، دل این جرگه از فزع روز قیامت هم تکان نمیخورد؛ «لا یحزنهم الفزع الاکبر»
و اگر بخواهم بفهمم «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» یعنی چه، اول لازم است بدانم که والله امام (ره) از بازگشت به وطن «هیچ» احساسی نداشت! او حتی وقتی داشت میرفت هم «هیچ» احساسی نداشت و نوشت که با «قلبی مطمئن» میرود و قلب مطمئن همان است که صاحبش را امر به «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» میکنند و این بهشت کمی فرق دارد با بهشتی که گلابیهای بزرگ دارد!
آن «هیچی» مبنای نظری «همه چیز» انقلاب اسلامی است. اگر امام (ره) میگفت آمریکا «هیچ» غلطی نمیتواند بکند این از همان «هیچی» آب میخورد، اگر برای حاج همت «هیچ» فرقی نداشت که بکشد یا کشته شود، این باز از همان «هیچی» آب میخورد و تربت پاک شهیدان ما که تا روز قیامت دارالشفای آزادگان جهان و مزار دلسوختگان و عاشقان و عارفان است و نه (هیچ) تربت دیگری، این باز از همانجا آب میخورد و اگر در «هیچ» کجای جهان بینام خمینی (ره) این انقلاب را نمیشناسند، این به همان «هیچی» بر میگردد...
اصلا وقتی زمین مال «صالحین» است، چرا باید امام (ره) برای آمدن از فرانسه به ایران احساسی داشته باشد؟! من نمیفهمم، چون «صالح» نیستم و الا باید بفهمم ایران که هیچ، همه زمین مال او بود...